سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش به آموزش است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

نویسندگان وبلاگ -گروهی
کاربر(2)
لینک دلخواه نویسنده

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

صفحات اختصاصی
 
sitemap
آمار و اطلاعات

بازدید امروز :367
بازدید دیروز :25
کل بازدید :341924
تعداد کل یاداشته ها : 1567
103/9/6
5:45 ص

 فرشتگان روزی ازخداپرسیدند:بارخدایاتوکه بشررااینقدردوست داری غم رادیگرچراآفریدی؟خداوندگفت:غم رابخاطر خودم آفریدم چون این مخلوق من که خوب می شناسمش تاغمگین نباشدبه یادخالق نمی افتد.

شنبه 1/5/90 4:44 عصر   چقدر ما آدما..... حرفی ندارم.... -
  یه یارو میره با پژو 206 مسافرکشی میکرده. 4 نفر رو سوار میکنه بعدش خیلی تند میره . اولی میگه آقا خیلی داری تند میری . راننده میگه تا حالا 206 داشتی ؟ طرف میگه نه . میگه : پس خفه شو . همین طور سرعت رو میبره بالا و تا نفر سوم همین جواب رو میده . چهارمین نفر میگه آقا خیلی تند میری . میگه تا حالا 206 داشتی . میگه : آره . راننده میگه : پس تورو خدا بگو ترمزش کدومه
چهارشنبه 30/6/90 1:30 صبح


  میدونی چینی ها به دوقلو چی میگن؟! این چون اون ، اون چون این!
چهارشنبه 30/6/90 1:31 صبح  
  یارو میره خارج یه موتور میدزده صاحبش داد میزنه : No . No غضنفر میگه نو یا کهنه می برمش.
چهارشنبه 30/6/90 1:33 صبح
به یارو میگن اسم دکترت چیه؟ میگه ترابی میگن اسم کوچیکش چیه : میگه فیزیو!
چهارشنبه 30/6/90 1:32 صبح
  یارو میره کوفه ضریح مختارو میگیره میگه دمت گرم عجب فیلمی بازی کردی!
چهارشنبه 30/6/90 1:33 صبح
  یارو باباش آتیش میگیره میره ملاقات میگه: بخش پدرسوخته ها کجاست؟
چهارشنبه 30/6/90 1:31 صبح


  یه نفر توی اتوبوس پر جمعیت پیله کرده بود به راننده و در گوش راننده هی حرف می زد. راننده مرتب بهش می گفت: برو بشین سر جات. آخرش مسافرها به راننده می گن: آقای راننده به حرفش گوش کن شاید کاری داره. راننده می گه: نه بابا اومده به من می گه: چپ کن یه کم بخندیم
چهارشنبه 30/6/90 1:29 صبح
  یکی به عنوان چترباز میره تو نیروی هوایی روز رزمایش بهش میگن وقتی رسیدی پایین دکمه سبزو بزن چتر باز میشه اگه باز نشد دکمه قرمزرو بزن حتما چتر باز میشه بعد که رسیدی پایین یه ماشین هست که تورو میبره پادگان.میپره دکمه سبزو میزنه چتر باز نمیشه دکمه قرمزو میزنه بازچتر باز نمیشه با عصبانیت میگه خوبه حالا ماشین هم نیاد!!
چهارشنبه 30/6/90 1:27 صبح
  منوببخش که درخشیدی ومن چشمامو بستم منو بخشیدی ومن چشماموبستم توبه پای من نشستی وجداازتو نشستم که نیاوردی به روم هر جا دلت رو می شکستم
چهارشنبه 30/6/90 1:19 صبح
  درسکوت دادگاه سرنوشت،عشق برماحکم سنگینی نوشت.گفته شددلداده هاازهم جدا، وای بر این حکم و این قانون زشت…..
چهارشنبه 30/6/90 1:18 صبح


  محنت و رنج نمی خواهم و پیداست که هست ثروت و گنج دلم خواهد و پیداست که نیست
چهارشنبه 30/6/90 1:12 صبح
  زندگی، زنجیره ای از آغازهاست... تا به رویاهایمان رنگ واقعیت ببخشیم. امیدوارم تمامی آغازهای تو، از نیزه های آفتاب پر فروغ گردند. و تمامی رویاهای تو، گرمی پیروزی را نوید دهند
شنبه 15/5/90 1:49 عصر
  نظر دبیران درموردعشق:دبیردینی:عشق یک موهبت الهی است.دبیرورزش:عشق تنها توپی است که اوت نمی شود.دبیر شیمی:عشق تنهااسیدی است که به قلب صدمه نمی زند.دبیر اقتصاد:عشق تنها کالایی است که از خارج وارد نمی شود.دبیرادبیات:عشق بایدمانندعشق لیلی ومجنون محورنظامی داشته باشد.دبیر جغرافی:عشق از فراز کوه های آسیا تیری است که برقلب می نشیند.دبیرزیست:عشق یک نوع بیماری است که میکروب آن از چشم وارد میشود.

شنبه 1/5/90 5:10 عصر دبیر ریاضی:عشق تنها عدد توان داریست که باتو بودن معنی میشه .بدون تو صفر نیست. تهیست!!!!!!!!!!!!